نایل کارتر، از مدیران ارشد شرکت Cognigy، در گفتوگویی جدید، از فناوری نوظهور «هوش مصنوعی عاملمحور» رمزگشایی کرده است و توضیح میدهد که این فناوری چیست، چه تفاوتی با هوش مصنوعی مولد دارد و کسبوکارها چگونه میتوانند از آن بهره ببرند.
این روزها همه جا صحبت از هوش مصنوعی عاملمحور (Agentic AI) است، اما بسیاری از افراد هنوز نمیدانند این فناوری دقیقاً چیست و چه کاربردهایی دارد. اهمیت این موضوع زمانی بیشتر میشود که بدانیم پیشبینیهای موسسات معتبری مانند گارتنر نشان میدهد تا سال ۲۰۲۸، حدود یکسوم نرمافزارهای سازمانی به این نوع هوش مصنوعی مجهز خواهند شد.
تحلیلگران IDC نیز گزارش دادهاند که ۷۰ درصد سازمانها در منطقه آسیا و اقیانوسیه انتظار دارند هوش مصنوعی عاملمحور طی ۱۸ ماه آینده مدلهای کسبوکار آنها را متحول کند. همزمان، کارشناسان مالی پیشبینی میکنند که حجم بازار جهانی این فناوری تا سال ۲۰۳۴ به رقم خیرهکننده ۱۹۶.۶ میلیارد دلار خواهد رسید.
اما این فناوری چیست و چه تفاوتی با سایر شاخههای هوش مصنوعی دارد؟ نایل کارتر در گفتوگو با مجله AI Magazine به این پرسشها پاسخ میدهد.
نسل بعدی دستیارهای هوشمند
به گفته نایل کارتر، در چند سال گذشته تمام توجهها به هوش مصنوعی مولد (Gen AI) و تواناییهای آن معطوف بود، اما این فناوری یک محدودیت اساسی دارد.
او توضیح میدهد: «هوش مصنوعی مولد اساساً یک فناوری منفعل است. یعنی برای انجام هر کاری به دستور و فرمان انسان نیاز دارد. میتواند متنی شبیه به انسان بنویسد، آثار هنری خیرهکننده خلق یا دادههای شما را تحلیل کند، اما تنها در پاسخ به یک درخواست.»
کارتر میافزاید: «ویژگی کلیدی که هوش مصنوعی عاملمحور را متمایز میکند، خودمختاری است. این فناوری از دستیارهای دیجیتال و عاملهای هوشمندی استفاده میکند که میتوانند بدون نیاز به دستور مستقیم انسان، شرایط را مشاهده، تحلیل، برنامهریزی و اجرا کنند.»
به عبارت دیگر، این سیستمها به جای پاسخ به دستورات لحظهای، هدفمند هستند. آنها یک هدف مشخص را دنبال و مانند انسان، آن را به مراحل منطقی کوچکتر تقسیم میکنند و تا رسیدن به نتیجه نهایی، کار را بهصورت خودکار پیش میبرند. این توانایی بهدلیل اتصال آنها به سیستمهای پشتیبان شرکت، ابزارهای مختلف و دسترسیهای اجرایی (مانند فعالسازی فرآیندها، ورود و استخراج اطلاعات یا ارسال پیام) ممکن میشود. در نتیجه، این عامل هوشمند میتواند یک نقش کامل را ایفا کند، نه فقط یک وظیفه مشخص.
یک جهش بزرگ رو به جلو
شاید در نگاه اول، هوش مصنوعی عاملمحور شبیه سیستمهای اتوماسیون قدیمی به نظر برسد، اما یک تفاوت کلیدی وجود دارد. سیستمهای قدیمی قطعی (Deterministic) هستند؛ یعنی بر اساس قوانین و منطق از پیش تعیینشده کار میکنند و همیشه یک خروجی ثابت و قابلپیشبینی دارند. این ویژگی برای کارهای دقیق و علمی بسیار مفید است.
اما به گفته کارتر، «بیشتر وظایف در دنیای واقعی، اینقدر خطی و مرتب نیستند. آنها پیچیده، مفهومی و هدفمحور هستند.»
او معتقد است که دستیارهای دیجیتال برای اینکه واقعاً ارزشمند باشند، باید بتوانند یک مسئله را تحلیل و تجزیه کنند، برای آن برنامهریزی کنند، چند کار را همزمان مدیریت کنند و حتی با دیگر سیستمهای هوش مصنوعی همکاری کنند. کارتر تأکید میکند: «مهمتر از همه، آنها باید خودکار، پیشقدم و مستقل باشند.»
این تفاوت اصلی میان سیستمهای قطعی و هوش مصنوعی عاملمحور است. یک عامل هوشمند ممکن است برای رسیدن به هدفش از ابزارهای قطعی هم استفاده کند، اما تفاوت در این است که خودش تصمیم میگیرد «چه زمانی، چگونه و چرا» از آنها استفاده کند و در این مسیر، خود را با شرایط متغیر تطبیق میدهد بدون آنکه در هر مرحله منتظر دستور بماند.
هوش مصنوعی عاملمحور در عمل
کارتر اشاره میکند که تیمهای خدمات مشتریان از اولین کسبوکارهایی بودهاند که به سراغ این فناوری رفتهاند. آنها با ارتقای چتباتهای قدیمی که فقط به کلمات کلیدی و سوالات متداول پاسخ میدادند، از عاملهای هوشمندی استفاده میکنند که میتوانند تعاملاتی هدفمند و شبیه به انسان ارائه دهند.
برای مثال، عاملهای هوشمند در بخش خدمات مشتریان میتوانند:
- بهروزرسانیهای مربوط به وضعیت سفارش یا خدمات را ارائه دهند یا وجه مشتری را بازپرداخت کنند.
- بلیط هواپیما یا بیمهنامه رزرو کنند.
- صورتحسابها را پیگیری کنند.
- ترجیحات مشتری، متغیرهای خارجی و سیاستهای شرکت را در تصمیمگیریهای خود لحاظ کنند.
یکی دیگر از ویژگیهای مهم این هوش مصنوعی، حافظه بلندمدت و کوتاهمدت آن است که به آن اجازه میدهد مکالمات و وظایف را در طول جلسات مختلف و از طریق کانالهای ارتباطی متفاوت ادامه دهد. این ویژگیها، هوش مصنوعی عاملمحور را به ابزاری فوقالعاده کارآمد، بهویژه در مقیاس بزرگ، تبدیل کرده است. اقدامات این سیستمها به معیارهای قابلاندازهگیری و ارزشمحور منجر ldBa,n و تیمهای انسانی را از انجام کارهای تکراری و پرحجم بینیاز میکند.
موسسه گارتنر نیز پیشبینی کرده است که تا سال ۲۰۲۹، هوش مصنوعی عاملمحور قادر خواهد بود ۸۰ درصد از مشکلات رایج مشتریان را بدون هیچگونه دخالت انسانی حل کند.
شرکت بوش (Bosch) یکی از نمونههای موفق در این زمینه است که بیش از ۹۰ عامل هوشمند را در واحدهای مختلف خود، از خدمات مشتریان گرفته تا منابع انسانی، به کار گرفته است. این شرکت میگوید: «عاملهای هوشمند طراحیشده با پلتفرم Cognigy، با بر عهده گرفتن بسیاری از فرآیندهای اداری، باعث شدهاند تا کارمندان زمان بیشتری برای تفکر و کار استراتژیک داشته باشند و زندگی کاری آنها آسانتر شود.»
نایل کارتر در پایان نتیجهگیری میکند: «سیستمهای عاملمحور، نوع جدیدی از همکاری میان انسان و هوش مصنوعی را شکل میدهند. این فناوری شرکتها را تابآورتر، چابکتر و بهرهورتر میکند، به کارمندان اجازه میدهد بر فعالیتهای رضایتبخشتر و ارزشآفرین تمرکز کنند و برای مشتریان تجربهای سریع و رضایتبخش بدون هیچ زمان انتظاری فراهم میآورد. هوش مصنوعی عاملمحور یک تحول بزرگ است.»