اقتصاددانان هشدار میدهند سلطه گوگل و OpenAI بر هوش مصنوعی میتواند کشورهای در حال توسعه را به دلیل زیرساختهای ضعیف دیجیتال و مخابراتی، در «تله فقر هوش مصنوعی» بیندازد.
همزمان با شتابگیری هوش مصنوعی و رونق شرکتهای فعال در این حوزه، این پرسش مطرح میشود که این فناوری چه پیامدهایی برای دیگر نقاط جهان خواهد داشت؟ طبق پژوهشی جدید از اقتصاددانان دانشگاههای آکلند و اوتاگو، هوش مصنوعی اینک نابرابری جهانی را تشدید میکند، چرا که حدود ۶۰ درصد از کشورهای در حال توسعه، زیرساخت دیجیتال لازم برای پیادهسازی گسترده آن را در اختیار ندارند.
دکتر آشا سوندارام از دانشکده کسبوکار دانشگاه آکلند و دکتر دنیس وسلباوم از دانشگاه اوتاگو، استدلال میکنند که کشورهای در حال توسعه در معرض خطر افتادن در «تلههای فقر هوش مصنوعی» قرار دارند؛ وضعیتی که میتواند اقتصاد این کشورها را در یک وابستگی فناورانه به کشورهای توسعهیافته حبس کند.
این پژوهش که در نشریه «توسعه اقتصادی بازنگریشده: انقلاب هوش مصنوعی در کشورهای در حال توسعه» منتشر شده، نشان میدهد چگونه تمرکز فناوری هوش مصنوعی در دست شرکتهای آمریکایی مانند گوگل و OpenAI میتواند نابرابریهای موجود جهانی را وخیمتر کند.
گوگل که سیستمهای هوش مصنوعی مانند «جمنای» (Gemini) را توسعه میدهد، در کنار خدمات رایانش ابری، زیرساختهای مهمی را در این حوزه کنترل میکند. از سوی دیگر، OpenAI، شرکت سازنده مدلهای زبانی ChatGPT و GPT-4، به یک قدرت مسلط در فناوری هوش مصنوعی مولد تبدیل شده است.
دکتر سوندارام توضیح میدهد: «بخش بزرگی از این فناوری در کنترل شرکتهایی مانند گوگل و OpenAI است که خطر وابستگی بیش از حد به فناوری خارجی را افزایش داده و بهطور بالقوه نوآوریهای محلی را سرکوب میکند.»
زیرساخت مخابراتی، راهحلی حیاتی
مانع بنیادین که کشورهای در حال توسعه را از بهکارگیری هوش مصنوعی بازمیدارد، زیرساخت دیجیتال ناکافی است. ضریب نفوذ پایین اینترنت و تلفن همراه، همراه با دسترسی محدود به شبکههای پرسرعت و خدمات ابری، موانعی تقریباً غیرقابل عبور برای پیادهسازی هوش مصنوعی ایجاد میکند.
خدمات ابری که منابع محاسباتی را از طریق اینترنت ارائه میدهند و به کاربران امکان دسترسی به نرمافزار و فضای ذخیرهسازی بدون نیاز به سختافزار فیزیکی را میدهند، ستون فقرات سیستمهای نوین هوش مصنوعی محسوب میشوند. این سیستمها برای پردازش دادهها و اجرای الگوریتمها به قدرت محاسباتی عظیمی نیاز دارند. دکتر سوندارام میافزاید: «نقطه ضعف این است که در برخی کشورها ظرفیت چندانی از نظر زیرساخت دیجیتال، اینترنت و نفوذ تلفن همراه وجود ندارد.»
این پژوهش نشان میدهد که شرکتهای مخابراتی کلید رفع این شکافهای زیرساختی را در دست دارند، چرا که ساخت شبکههای قدرتمند در بازارهای نوظهور هم یک فرصت تجاری است و هم پیششرطی برای پیشرفت عادلانه جهانی.
امید به پیادهسازی هوش مصنوعی با وجود چالشهای زیرساختی
در صورت وجود بنیانهای مناسب، پتانسیل هوش مصنوعی برای متحول کردن اقتصادهای در حال توسعه همچنان چشمگیر است.
دکتر وسلباوم میگوید: «برای کشورهای در حال توسعه، هوش مصنوعی میتواند یک عامل تحولآفرین باشد و در صورت وجود زیرساختها و مهارتهای مناسب، بهرهوری را افزایش دهد، دسترسی به خدمات ضروری را گسترش بخشد و نوآوری محلی را تقویت کند.»
برای مثال، اتیوپی به لطف مشارکتهای مخابراتی، نمونهای موفق از پیادهسازی هوش مصنوعی به شمار میرود. بزرگترین اپراتور مخابراتی این کشور با همکاری دولت، الگوریتمهایی را برای تحلیل تراکنشهای پول موبایلی جهت ارزیابی اعتبار افراد پیادهسازی کرده است. این سیستم امتیازدهی اعتباری مبتنی بر هوش مصنوعی، به کسبوکارهای کوچکی که فاقد وثیقههای سنتی هستند، امکان دسترسی به تأمین مالی کوتاهمدت را میدهد.
نیاز به چارچوبهای نظارتی و هماهنگی بینالمللی
بدون همسویی نظارتی و همکاری بینالمللی، این خطر وجود دارد که توسعه هوش مصنوعی اشتباهات تاریخی سیاستهای کمکهای خارجی را تکرار کند. دکتر سوندارام میگوید: «ما همچنین به چارچوبهای قانونی و نظارتی قدرتمندی نیاز داریم تا با رسیدگی به نگرانیهای مربوط به حریم خصوصی دادهها، اخلاق و شفافیت، از هوش مصنوعی مسئولانه حمایت کنیم.»
این پژوهش همچنین نسبت به ایجاد روابط وابستگی، مشابه آنچه در برنامههای سنتی کمکهای توسعهای دیده میشود، هشدار میدهد. سوندارام میافزاید: «کمکهای خارجی اغلب در ایجاد رشد پایدار در کشورهای در حال توسعه ناکام بودهاند، بخشی به این دلیل که میتوانند با کاهش خوداتکایی و ابتکارات داخلی، وابستگی ایجاد کنند.»
لزوم سرمایهگذاری برای رشد فراگیر هوش مصنوعی
اقتصاددانان برای دستیابی به رشد فراگیر هوش مصنوعی، راهکارهای سرمایهگذاری هدفمندی را پیشنهاد میدهند که شامل کمکهای مالی بلاعوض، وامهای با شرایط آسان، و نظامهای مالیاتی جهانی برای هوش مصنوعی میشود تا اطمینان حاصل شود که کشورها از ارزش اقتصادی ایجادشده توسط این فناوری در مرزهای خود بهرهمند میشوند.
این پژوهش نتیجه میگیرد که مشارکتهای مخابراتی برای تحقق پتانسیل هوش مصنوعی در بازارهای در حال توسعه ضروری خواهند بود. فراتر از سرمایهگذاری در زیرساختها، برنامههای آموزشی هوش مصنوعی و طرحهای توسعه استعدادها باید به شکاف مهارتهای دیجیتالی که در حال حاضر ظرفیت محلی را محدود کرده است، رسیدگی کنند.
دکتر وسلباوم تأکید میکند: «هوش مصنوعی این قدرت را دارد که مسیرهای توسعه را متحول کند، اما بدون سرمایهگذاریهای هدفمند و سیاستهای فراگیر، خطر تعمیق شکاف دیجیتال و تثبیت نابرابری جهانی را به همراه دارد.»